|
جمعه 12 اسفند 1390برچسب:, :: 21:56 :: حک شده توسط : رمیلیا
مرا دختر خانم می نامند مضمونی کــه جذابیتش نفس گیر است. دنیای دخترانه من نـه با شمع و عروسک معنا پیدا میکندو نه با اشک و افسون,اما تمام اینها را هم در برمیگیرد. من نه ضعیفم و نه ناتوان چرا که خداوندمرابدون خشونت و زوربازومی پسندد. اشک ریختن قدرت من نیست. قدرت , روح من است.اشک نمیریزم تا توجهی رابه خواسته ام جلب کنم بااشکم روحم را می شویم خانه ,بی من,سردوساکت است چراکه شوروهیجان زندگی باصدای بلندحرفزدن و موسیقی گوش دادن نیست زندگی ترنم لالایی ارامش بخشی را می طلبدکه خدادر جادوی صدای من نهفته است من تنها باازدواج کردن و مادرشدن نیست که معنا میگیرم من به تنهایی معنادارم معنای عمیقی در واژه دختر بودن اگرفرهنگ غلط وکوتاه نظری مراضعیفه بخواند باز هم قوی تر از قبل از پشت همین واژه سربلند میکنم و لبخند میزنم چرا که خداوند مرا دختر افریده است و همین برای من کافی است نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |